آن چه پیش روی دارید متن ویراستة سخنرانی ارائه شده در مراسم افتتاحیه هفتمین دورة مركز أموزش تخصصي شیعهشناسی حوزة علمیة قم است. این مراسم روز یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ در شب خجسته عید غدیر و با حضور آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام برگزار شد.
… الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً … (مائده، ۳)
غدیر نقطة پایانی و تکمیلی رسالت نبوی و نقطة آغاز یک حرکت گستردة فکری و فرهنگی و اجتماعی برای پاسداشت و تبیین و دفاع از رسالت نبوی است. اگر بر اساس بخشی از آیة سوم سورة مبارکة مائده، دین اسلام یک دین کامل است و اگر رسولالله پیامبر خاتم و میراثگذار یک دین کامل و لذا آورندة پاسخ همة نیازهای انسان به وحی است، غدیر نیز نقطه میراثبری یک مجموعة کامل و رهاییبخش و لاجرم برآورندة همة نیازهای انسانها از سوی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
بر همین اساس شاید بتوان گفت مهمترین پیام غدیر در پهنة اجراء فراخواندن به تبعیت همه جانبه از پیام غدیر و اندیشه و روش و منش اهل بیت علیهم السلام است.
در این زمینه با در نظر گرفتن وضعیت کنونی جهان و جهان اسلام و شیعیان و برای رعایت تناسب با مسائل روز، دو نکته شایستة ذکر وجود دارد که محور این گفتار را تشکیل میدهد و نکتة اول جنبه مقدمی برای نکته دوم هم دارد:
- عدم تبعیت همه جانبه کسانی که به روشی غیر از روش اهل بیت امروزه به دفاع از اهل بیت پرداختهاند.
- ضرورت مواجهة فقهی با پارهای از رفتارها که از حالت آداب و رسوم به یک مسأله تبدیل شده است.
نکته اول ـ غدیر یک پیام همه جانبه است و اگر کسی ولایتپذیر همه جانبه باشد همة نیازهای اندیشهای و رفتاری خود را میتواند در این پیام برآورده سازد. چگونگی تبیین و دفاع از این آموزه و پیام، تبیین و دفاع از ولایت و مکتب اهل بیت علیهم السلام خود یکی از محورهایی است که باید از خود اهل بیت علیهم السلام فراگرفت. این گونه نیست که ما در چگونگی دفاع از اهل بیت علیهم السلام و تبیین مکتب نورانی آنها نیازمند آنها نباشیم و یا خدای ناکرده آنها حرفی برای زدن نداشته باشند و ما ناچار به سوی ابداع روشهای بشربنیاد برویم. ما امروزه در بین جریانهای مختلفی که مدعی پیروی از اهل بیت علیهم السلام هستند شاهد جریانهایی هستیم که حتی اگر بپذیریم انگیزة آنها به راستی از دفاع از اهل بیت علیهم السلام است نمیتوانیم بپذیریم روش آنها در دفاع از اهل بیت علیهم السلام برخاسته از مکتب اهل بیت علیهم السلام است و ریشه در این مکتب دارد. جریانهای تند و افراطی که دفتر و دستک آنها در انگلستان و حتی عربستان سعودی است و در آنجا به نام مکتب اهل بیت علیهم السلام آزادانه به مقدسات اهل سنّت اهانت میکنند و مایة وهن تشیع هستند کاری نداریم، سخن در جریانهایی است که نمیتوانیم ادعا کنیم با حمایت مالی دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان فعالیت میکنند، سخن از جریانها و افرادی است که حتی سابقة مبارزه با استکبار در پروندة خود و خاندان خود دارند. اینها به نظر بنده یک طیف هستند. یک سر این طیف را کسانی تشکیل میدهند که هر چند در آثار فقهی خود در بحث تقیة مداراتی از لزوم وحدت امت اسلامی سخن گفتهاند ولی عملا و شاید به دلیل مخالفت با امام خمینی و اندیشهها و میراث ایشان که نظام مقدس اسلامی است با همة اندیشههای امام از جمله وحدت اسلامی مخالفت میکنند و به بهانههایی مانند مظلومیت شیعیان در جهان عملا محور اصلی فعالیت خود را مبارزه علیه اهل سنت قرار دادهاند و در این مسیر هم گاه مرتکب رفتارهایی میشوند و حرفهایی بر زبان مبلغان و مجریان رسانهای آنها جاری میشود که باید از آن تبری جست و طرف دیگر این طیف را حتی افرادی مذهبی و ولایی و حزباللهی خودی داخل نظام تشکیل میدهند که تحت تأثیر عوامل مختلف اکنون گویی هیچ دغدغهای جز مخالفت و مبارزه با اهل سنت ندارند و هر گونه رویکرد و اقدام تقریبی را مخل اقتدار شیعه میشمرند و اینها نیز از انواع روشهای تند مانند ناسزا گفتن به مقدسات اهل سنت ابایی ندارند. با این فرض که انگیزه و نیت همة جریانها و اشخاص موجود در این طیف پاک است و بدون وابستگی به غیر و تنها با انگیزة دفاع از اهل بیت علیهم السلام دست به این رفتارها میزنند. پرسش مشخصی که در برابر همة جریانهای موجود در این طیف میتوان مطرح ساخت این است که آیا این روش شما ریشه در معارف و احکام و احادیث اهل بیت علیهم السلام دارد؟ چگونه میتوانید اثبات کنید که این روش شما با سنت و سیرة اهل بیت علیهم السلام سازگاری دارد؟ اگر شما اعتقادات خود و ارزشهای مورد قبول خودتان را از اهل بیت علیهم السلام میگیرید آیا روش دفاع از این اعتقادات و ارزشها را هم از آنها گرفتهاید؟ اگر پاسختان مثبت است خوب است که آن را اثبات کنید. به نظر ما این روشها ریشه در مکتب اهل بیت علیهم السلام ندارد و لذا این افراد عملا به نوعی تبعیض در پیروی از اهل بیت علیهم السلام دچار شدهاند، و یؤمن ببعض و یکفر ببعض شدهاند، اینها ولایتپذیری همه جانبه ندارند، چرا که در روش دفاع از اهل بیت چشم بر سیرة اهل بیت علیهم السلام بستهاند و به روشهای خودساخته روی آوردهاند. اگر ما بر اساس فهمی که از غدیر داریم به همهجانبه بودن پیام غدیر باور داریم پس چرا باید در موضوع مهمی مانند روش دفاع از اهل بیت علیهم السلام از مکتب آنها فاصله بگیریم و به آن چه خود میپسندیم و به آن دل خوش داریم عمل کنیم؟
و اما نکتة دوم نیازمند یک مقدمه است. تقسیمبندی سنتی آموزهها و تعالیم دینی یک تقسیمبندی ثلاثی به عقاید، احکام و اخلاق است. دانش کلام متولی بیان عقاید و دانش فقه متولی بیان احکام و اخلاقیات هم که متولی بیان اخلاق است و دیگر دانشها مانند منطق و رجال و ادبیات عربی در خدمت این سه دانش اصلی است. موضوع فقه نیز افعال مکلفین است. هر چند افعال مکلفین مطلق است و اسثتناء ندارد و تخصیص نخورده است یعنی فقه میتواند همة آن چه که ذیل فعل مکلفین قرار میگیرد را شامل شود ولی عملا میبینیم که چنین نشده است و همة افعال مکلفین متعلق مباحث دقیق فقهی قرار نگرفته است. با توجه به بینش اجتماعی دین اسلام و قوت فقه اجتماعی اسلامی، عملا یکی از مهمترین و بلکه مؤثرترین عامل مؤثر بر زیست اجتماعی مسلمانان دست کم تا قبل از رخنه و سلطه مدرنیته آموزههای دینی و به صورت مشخص فقه بوده است. نوع خوراک مردم، نوع پوشاک مردم، روش معاملات اقتصادی مردم، نوع مسکن مردم، نوع فضای کالبدی شهری و مجموعة آن چه به عنوان سبک زندگی شناخته میشود و اخیرا هم بر سرزبانها افتاده همة اینها مستقیم و غیرمستقیم متأثر از فقه است. ولی چگونگی اثرگذاری فقه بر زندگی روزمرة مردم یکسان نیست و در برخی موارد بیشتر و در برخی موارد کمتر است. به عنوان مثال وقتی کسی به هنگام نماز وارد مسجد میشود و همراه دیگران به نماز جماعت میایستد، از منظر اجتماعی در یکی از مصادیق آداب و رسوم شرکت کرده است ولی پیداست که بخش عمدهای از آن چه انجام میدهد عینا یک حکم فقهی است ولی در آداب و رسوم چنین نیست. مراد از آداب و رسوم معنای تقریبا مضیق مردمشناختی و فرهنگ عامه و حتی جامعهشناختی آن نیست، بلکه مراد مطلق روشهایی است که گاه به تدریج و گاه دفعتا نزد شیعیان شکل گرفته و متداول شده است. به عنوان مثال وقتی کسی میخواهد ازدواج کند باز هم متأثر از احکام فقهی باید پارهای کارها را انجام دهد و از پارهای کارها دوری گزیند ولی مواردی که در اینجا مستقیما متعلق حکم فقهی نیست و فقهاء مانند احکام نماز در باره اش صحبت نکرده اند خیلی بیشتر است. بخش عمدهای از آداب و تشریفات مراسم خواستگاری و ازدواج همین که مخالف احکام دینی نیست و ضمن اطلاقات و عمومات یا در منطقه الفراغ قرار میگیرد دیگر موضوع بحث فقهی قرار نمیگیرد و به همین دلیل مثلا در بحث نکاح از آداب خواستگاری و تشریفات آن صحبت نمیشود. اگر تقسیم بندی رباعی مرحوم محقق حلی صاحب شرائع را که همچنان پس از هفتصد سال تقسیمبندی رایج مباحث فقهی شیعیان است مد نظر قرار دهیم و عبادات و عقود و ایقاعات و احکام را چهار قلمرو اصلی فقه بشمریم میتوانیم ادعا کنیم که در این چهار بخش چیزی از قلم نیفتاده است و همة محورهای اصلی و فرعی آن به تفصیل و در یک حرکت فزاینده و بالنده به تدریج گسترش یافته است. ولی در بخشی که به مکلفان ارتباط پیدا میکند، بخشی از افعال آنها مانند آداب و رسوم شاید هیچ گاه اولا و بالذات متعلق مباحث فقهی قرار نگرفته است، مگر در حد استفتاءاتی که گاه از علماء و مراجع بزرگوار صورت گرفته است. این نقص فقه نیست، بلکه بینیازی مکلفان از حکم فقهی است و لذا فقهاء احساس نیاز نکردهاند که به صورت جزئی و تفصیلی تک تک آداب و رسوم و اجزای آن را مورد بررسی فقهی قرار دهند. در بارة ریشههای تاریخی این وضعیت نکاتی هست که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخت.
این مقدمة بالنسبه طولانی را به این دلیل عرض کردم که بگویم رفتارهایی مانند تعامل با اهل سنت حسب شرایط زمانی و مکانی در اماکن و ادوار مختلف تاریخ اسلام با هم تفاوت داشته است. ما از نظر فقهی احکام مشخص و کلی در این زمینه داریم مانند حلیت ذبیحه آنها و یا جواز ازدواج و مانند آن. ولی در هر دوره پارهای رفتارها هم بودهایم که به صورت مشخص در منابع فقهی به آنها پرداخته نشده است. مانند دیوارنویسی علیه خلفاء در عهد آلبویه و یا برخی اقدامات در عصر صفویه. امروزه نیز در مسائلی مانند تبری جستن، لعن، سب، توهین به مقدسات و مانند آن اختلاف نظرهایی وجود دارد که پاسخ دقیق فقهی میطلبد. این مسائل تنها نزد تودههای مردم نیست که با یک استفتاء و صدور یک فتوی مسأله حل شده تلقی شود. از سوی دیگر امروزه در این مسائل نزد نخبگان نیز ابهامها و فهمهای چندگانه وجود دارد. بنا بر این با توجه به تبدیل شدن آداب و رسوم به یک مسأله فقهی که بیش از آن که پاسخ استفتائی بطلبد پاسخ اجتهادی میخواهد. از طرف دیگر با توجه به پیوند این مباحث با مباحث هویتی تشیع بسیار مهم است که چه کسی بخواهد به این مسائل بپردازد. در مسائلی به این درجه از اهمیت به هیچ وجه نباید افرادی با اندوختة کم فقهی بخواهند مرجعیت بیابند و به نام دین برداشتهای ناصواب و شتابزده خود را متأثر از مسائل زودگذر سیاسی و تابع جو جامعه مطرح سازند.
بنا بر این در ایام پر برکت و با الهام از روح غدیر از مرجع بزرگوار درخواست داریم درسی را مشخصا برای مرکز تخصصی شیعهشناسی و دانشپژوهان آن با همان روش اجتهادی جواهری شروع فرمایند و اگر اجازه فرمایند تمامی مقدمات و فعالیتهای جانبی آن نیز مانند صورتبندی مباحث، گردآوری اطلاعات و پیادهسازی و آمادهسازی مطالب نیز منحصرا از سوی این مرکز صورت گیرد تا هم موجب رونق فعالیتهای مرکز گردد و هم بر نقشآفرینی مرکز در صحنة علمی و فرهنگی کشور افزوده شود.