پروندهی فصلنامهی علوم انسانی صدرا با موضوع «اسلامی سازی دانش تاریخ؛ایدهها و نقدها»-بهار ۹۶
فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا در شماره ۲۱ (بهار ۱۳۹۶) خود، پروندهای را از صفحه ۱۲ تا ۱۰۱ به اسلامی سازی دانش تاریخ اختصاص داده است. در این پرونده پس از درآمدی یک صفحهای که در صفحه ۱۴ منتشر شده، نخست متن یک سخنرانی بنده با عنوان “مفهوم اسلامی شدن دانش تاریخ؛ الگویی برآمده از تاریخ اسلام” از صفحه ۱۵ تا ۲۳ آمده است و سپس از صفحه ۲۴ تا ۲۸ گزارشی کامل از گفت و گویی که در این باره با آقای دکتر حسین سوزنچی (از منظر فلسفه علم) داشتم با عنوان “تغییر کارکردها؛ نقطه آغازین فرایند اسلامیسازی علوم ؟!” درج شده است. این گفتگو در قالب کرسی نقد با ارائه بنده و نقد آقای دکتر سوزنچی در اردیبهشت ۱۳۹۵ در دانشگاه باقر العلوم علیه السلام صورت بسته بود. بند نخست گزارش سخنرانی بنده چنین است:
“همان طور که می¬دانید شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس مصوبة جلسه ۶۵۰ خود در تاریخ ۲۱/۷/۱۳۸۸ یک شورای تخصصی برای تحول و ارتقای علوم انسانی تشکیل داد. این شورا از بین رشتههای موجود علوم انسانی پانزده رشته را انتخاب کرد، که به تعبیر متعارف نزد اعضای دبیرخانه، اینها پانزده رشته تحولی هستند یعنی پانزده رشته¬ای که قرار است از سوی این شورای تخصصی مورد توجه قرار بگیرد و متحول شود. یکی از این رشته¬ها تاریخ بود. به محض مطرح شدن رشتة تاریخ در زمره رشتههای تحولی، ابهامها و نگرانیها و دلمشغولی¬های طبیعی و قابل فهم و به یک معنا شایسته احترام در بین اعضای خانواده بزرگ تاریخ پیدا شد، که قرار است چه شود و چه بر سر این رشته آورده شود. دور از ذهن نیست که این نگرانی در خانواده همة پانزده رشته پدید آمده باشد. شورای تحول چهار مؤلفه را برای تحول در نظر گرفته است یعنی از نظر شورا اگر رشتههای موجود و مشخصا این رشتههای منتخب این چهار تحول را در خود ببینند متحول شده¬اند: اول اسلامی¬ شدن، دوم بومی شدن، سوم روزآمد شدن و چهارم غنی شدن. این که این چهار مؤلفه چیست و دلالتها و اقتضاءات هر یک از آنها کدام است طبیعتاً موضوع بحث ما در این جلسه نیست، همان طور که پیوند این چهار حیطة تحول با تمدن و یا خاستگاه دینی آنها موضوع بحث کنونی ما نیست. اما آن چه به بحث ما پیوند می¬خورد یکی از این مؤلفهها یعنی مؤلفه اسلامی¬سازی یا اسلامی¬ شدن است. این حقیر از ابتدای تشکیل کارگروه ویژة تاریخ در این شورا در آن عضویت و در اکثریت قریب به اتفاق جلسات آن حضور داشته¬ام و پس از رحلت مرحوم آقای دکتر آیینه¬وند که رحمت خدا بر او باد و تعبیر زیبای “خانواده بزرگ تاریخ” از یادگارهای ایشان است، مسؤولیت این کارگروه بر دوش لرزان بنده گذاشته شده است، و از نزدیک شاهد واکنش¬ها، نگرانی¬ها، پرسشها، ابهامها و اضطراب جامعه تاریخی کشور در این باره بوده¬ام و به خوبی آن را درک می¬کنم.
شاید بنیادی¬ترین پرسش در این زمینه این باشد که اصلاً مگر در دانش تاریخ، اسلامی بودن یا غیر اسلامی بودن معنی دارد؟….”
پس از گزارش آن سخنرانی و این گفتگو، پنج نقد به ترتیب به قلم آقایان دکتر ابوالحسن فیاض انوش با عنوان “تقلیل تحول به اسلامی سازی: خطایی استراتژیک”، دکتر زهیر صیامیان با عنوان “علم تاریخ در خدمت جامعه اسلامی و یاجامعه مسلمانان ؟!”، دکتر جهانبخش ثواقب با عنوان “اسلامی سازی دانش تاریخ؛ تلاش برای دستیابی به یک باور عمومی”، حجت الاسلام و المسلمین دکتر جواد سلیمانی با عنوان “نقدی بر الگوی اسلامی سازی دانش تاریخ”، و دکتر علیرضا ملایی توانی با عنوان “ایده اسلامی سازی دانش تاریخ؛ ابهام در ضرورت و امکان” منتشر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید