متن سخنرانی ارائه شده در بخش افتتاحیه نخستین همایش بینالمللی تاریخ و باستانشناسی حوزه فرهنگی هلیلرود ـ شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
با سلام و احترام خدمت استادان، پژوهشگران و دانشجویان محترم و با کسب اجازه از رییس محترم همایش و این نشست تخصصی و ابراز خرسندی از حضور مجازی در جمع شما فرهیختگان، در صحبت کوتاه خود پس از مقدمه، به بیان شش نکته میپردازم:
مقدمه
با توجه به هدف برگزاری این همایش که کمک به “تـدوین و اجراي برنامه هاي ملی و بین المللی درحوزه میراث فرهنگی، گردشـگري وصـنایع دستی در منطقه جنوب وجنوب شرق کشور و به ویژه ثبت جهانی محوطه هاي باسـتانی حوزه فرهنگی هلیلرود”، اعلام شده است، بحث بنده که البته تخصص و شایستگی صحبت در حوزه باستانشناسی را ندارم، رویکردی اجرایی دارد و به بیان پیشنهادهایی واقعگرایانه و قابل اجرا در عرصه مطالعات و پژوهشهای باستانشناختی محدود میشود. موضوعات مورد نظر بنده به ویژه با توجه به این که در نشست افتتاحیه همایش ارائه میشود و بخش افتتاحیه به رسم متعارف، اغلب به کلیات اختصاص دارد، برگزیده شده است. در همین جا از همه دوستان دانشـگاه جیرفت، اداره کل میراث فرهنگی، گردشـگري و صـنایع دستی اسـتان کرمان و انجمن باسـتانشناسی جنوب آسیا SOSA به عنوان برگزارکنندگان این همایش که این فرصت را در اختیار بنده به عنوان نماینده کارگروه علوم تاریخی وزارت عتف و شورای تحول و ارتقای علوم انسانی قرار دادند، صمیمانه تشکر میکنم.
یک. ضرورت ایجاد و تقویت فضایی برای هماندیشی همه نقشآفرینان عرصه باستانشناسی ـ خواستههای پراکنده باستانشناسان در گوشه و کنار کشور اگر به صورت همافزا دنبال شود، ضریباثرگذاری آن در سطح ملی بیشتر خواهد بود. خواستههای دانشگاه جیرفت در عرصه باستانشناسی با تأکید بر حوزه فرهنگی هلیلرود که در اهداف همایش و در سخنان سخنرانان این نشست بازتاب داشت، بسیار ارزشمند و شوق آور بود، ولی نیک میدانیم که دیگر دانشگاهها و پژوهشگاههای دارای فعالیت در زمینه باستانشناسی نیز خواستههایی مشابه دارند. پیوند و همافزایی این مجموعهها میتواند آنها را به یک گروه اثرگذار و غیرقابل حذف در سیاستگذاریها و برنامهریزیها تبدیل کند. با تأکید بر این که برای رسیدن به این هدف، نباید ساختاری نو ایجاد کرد و یا ساختارهای موجود را پیجیدهتر کرد، چه بسا بتوان از ظرفیتهای انجمن علمی باستانشناسی ایران به عنوان کانون همافزایی دیگر نهادها و مؤسسات یاد کرد. گرچه پیشنهاد چند سال پیش حقیر برای اصلاح ساختار وزارت علوم و متمرکز ساختن همه امور مرتبط با رشتههای تحصیلی اعم از آییننامه ارتقاء و ترفیع، اعطای امتیاز به نشریات، شرایط جذب دانشجو، مطالعات آمایشی، و برنامه و سرفصل دروس در یک شورای عالی ویژه هر یک از رشتههای دانشگاهی مرکب از پیشکسوتان و استادان کارورزیده و نمایندگان برگزیده اعضای هیأت علمی تاکنون مورد اقبال نگرفته است، ولی به هر حال همه استادان و پژوهشگران هر یک از رشتههای علمی باید بکوشند تا دخالت غیرمتخصصان را در مسائل مربوط به رشته خود بکاهند. انجمنهای علمی فضایی مناسب برای حفظ هویت یک رشته با رعایت همه سیاستهای بالادستی و قوانین و مقررات جاری و حتی در همین ساختارهای موجود است. کمتوجهی به این موضوع، میتواند پیامدهایی زیانبار برای یک رشته به دنبال داشته باشد. این پیشنهاد را از آن رو در ابتدا ذکر شد که پیگیری و اجرای بخش عمده پیشنهادهای بعدی در گروی تحقق آن است.
دو. ضرورت قانونی کردن نقش باستانپژوهان در طرحهای ملی ـ تجربههای بسیار تلخ دهههای اخیر نشانگر ضرورت مطالبهگری بسیار جدی متولیان رشتههایی مانند تاریخ و باستانشناسی در طرحهای ملی مانند طرحهای انتقال آب، بستن سد و یا طرحهای گردشگری است. این طرحها که اغلب فاقد مطالعات میدانی معتبر هستند، یکی از بلایای خطرآفرین برای آثار باستانی است. پیگیریهای قانونی میتواند تأیید انجمن علمی و یا گروه علمی دانشگاهی استانی را به یکی از مراحل تصویب این طرحها بیافزاید.
سه. ضرورت تقویت پیوند با جامعه از طریق عرصههایی مانند فرهنگسازی و درآمدزایی اقتصادی ـ یکی از راههای پیوند دادن هر چه بیشتر رشته باستانشناسی با جامعه، ورود فعال به عرصه فرهنگسازی است که میتواند با درآمدزایی اقتصادی هم همراه باشد، به عنوان نمونه:
- برگزیدن یک نماد به عنوان نماد اصلی حوزه هلیلرود ـ بخش قابل توجهی از میراث باستانشناختی حوزه فرهنگی هلیلرود مانند سازه زیگورات و اشیاء سنگی و مفرغی و ظروف زینتی و نقش برجستههای بزکوهی و شیر و شاهین و یوز، ظرفیت تبدیل به نمادهایی قابل استفاده روی اسکناس، بلیطهای داخلی و خارجی، بدنه کشتیها و هواپیماها و لوگوی شرکتهای بزرگ را دارد. انتخاب یک نماد اصلی یک اقدام فرهنگی است که میتواند به آشنا شدن هر چه بیشتر مردم با حوزه هلیلرود بیانجامد.
- بهرهگیری از حوزه فرهنگی هلیلرود برای تقویت هویت ملی ـ در صورت اثبات اینهمانی منطقه باستانی جیرفت و تمدن اَرَته / آراتا (که فرضیهای منطقی و قابل اثبات به نظر میرسد) این منطقه میتواند با توجه به روابط کهن تجاری و فرهنگی با تمدن سومری و دیگر مناطق جهان، به عنوان یک نمونه عالی گفتگو و بلکه همکاری بین تمدنی در هویتبخشی تمدنی به ایرانیان مورد توجه قرار گیرد.
- گردآوری اشیاء به غارت رفته ـ با وجود کوششهای بسیار ارزشمندی که سالهای گذشته برای گردآوری اشیای به غارت رفته این منطقه به عمل آمده است، هنوز هم بیتردید حجمی قابل توجه از این اشیاء در اختیار مردم است. با جلب نظر خیّران ایراندوست و کرماندوست ساکن ایران و خارج ایران، میتوان تدبیری برای خرید این اشیاء و گردآوردن آنها در موزه جیرفت و یا موزه ملی ایران باستان اندیشید.
- راهاندازی موزه مجازی اشیاء باستانی موجود در موزههای دیگر کشورها ـ اگر بازگرداندن همه اشیای به غارت رفته حوزه فرهنگی هلیلرود به داخل کشور میسور نباشد، میتوان در قالب تفاهمنامههایی با موزههای جهان و باز هم به کمک خیّران، یک موزه مجازی برای به نمایش گذاشتن این میراث راهاندازی کرد.
- راهاندازی کارگاههای آموزشی ـ کارگاههای آموزشی کار با سنگ صابون و گوهرنشانی (مرصعکاری) که از ویژگیهای میراث باستانی جیرف و هلیلرود است، میتواند ضمن درآمدزایی نقش مؤثری در احیای این میراث فرهنگی و گسترش آن داشته باشد.
- راهاندازی تورهای گردشگری ـ تورهای گردشگری باستانشناسی Archaeological Tourism یکی از سالمترین و پرجاذبهترین تفریحات سالم برای بیشتر فرهیختگان داخلی و خارجی است که زمینه اشتغال تعداد بسیار زیادی از دانشآموختگان مقطع کارشناسی رشته باستانشناسی را هم فراهم میکند. افسوس بسیار باید خورد که از این ظرفیت استفاده بهینه نمیشود.
- راهاندازی برنامه ثابت تلویزیونی ـ راهاندازی یک برنامه ثابت تلویزیونی در شبکه استانی کرمان برای معرفی و بررسیهای علمی مربوط به حوزه فرهنگی هلیلرود اقدامی دیگر است که پیامدهای مثبت آن بر کسی پوشیده نیست.
چهار. اهمیت افزایش پیوندهای علمی با کشورهای اسلامی در حیطه باستانشناسی ـ پیوند با باستانشناسان کشورهای اسلامی یک عرصه نو و کمتر مورد توجه است. واقعیت این است که اکنون تجربهها و یا زمینههای موجود در کشورهای اسلامی از عراق و عمان و عربستان گرفته تا کشورهایی دورتر قابل چشمپوشی نیست و دریغ است که مورد توجه قرار نگیرد. پیوند نهادهای علمی با دیگر کشورهای اسلامی حتی میتواند به عنوان دیپلماسی علم عرصه سیاست خارجی را هم از خود متأثر کند. در باره فعالیتهای باستانشناختی جاری در کشورهای اسلامی، جا دارد در نشستی مستقل و به تفصیل بیشتر سخن گفت.
پنج. ضرورت توجه ویژه به مطالعات زبانشناسی تاریخی ـ یکی از راههای پیش رو برای تکمیل مطالعات و پژوهشهای حوزه فرهنگی هلیلرود، بهرهگیری از زبانشناسی تاریخی است. ثبت و تحلیل گویشهای محلی منطقه هلیلرود و تحلیل تاریخی نامهای خاص میتواند دریچهای نو به سوی گذشته و روابط فرهنگی این منطقه با دیگر مناطق بگشاید و چه بسا پارهای ابهامها در باره حلقههای مفقوده بین دوره باستانی و دوره اسلامی این منطقه را بزداید.
شش . ضرورت تقویت پیوندهای بیندانشی تاریخ و باستانشناسی ـ به عنوان نماینده کارگروه علوم تاریخی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و شورای تحول و ارتقاای علوم انسانی، مناسب میدانم با تأکید بر ضرورت حفظ هویت جداگانه دو دانش تاریخ و باستانشناسی، بر ایجاد و تقویت پیوند بین مطالعات باستانشناختی با مطالعات تاریخی تأکید کنم. ابتکار ستودنی تشکیل گروه تاریخ و باستانشناسی در دانشگاه جیرفت و حضور جمعی قابل توجه از دانشآموختگان رشته تاریخ در بین ارائه دهندگان مقاله در این همایش خود به تنهایی نشانگر زمینههای پیوند عمیق بین این دو دانش است. این که در مباحث فلسفه انتقادی تاریخ از خواهر خواندگی دو دانش تاریخ و باستانشناسی سخن گفته میشود به دلیل همین زمینههای به هم پیوسته این دو رشته است. با تأکید بر هویت جداگانه این دو حیطه دانشی، باید کوشید به هیچ بهانهای راه همکاری علمی و ستادی دستاندرکاران این دو رشته بسته نشود. ارتقاء سطح پیوند دو رشته از سطح کنونی که محدود به همکاری دانشآموختگان این دو رشته با یکدیگر است، به سطح همافزایی رشتههای تحصیلی (دیسیپلینها) از طریق بازنگری برنامه و سرفصل دروس در مقاطع مختلف با رویکردی بینرشتهای قابل تحقق است. کارگروه علوم تاریخی تجربهای شایسته اعتناء در باره تدوین برنامه و سرفصل دروس دارد. این تجربه پس از تدوین برنامههای ویژه مقطع کارشناسی، از مرحله نیازسنجی رشتههای جدید در مقطع کارشناسی ارشد آغاز شده است و اکنون پس از نهایی شدن عناوین رشتهها و رشته ـ گرایشها و تدوین اهداف آنها در مرحله سفارش تدوین عناوین دروس و سپس تدوین سرفصلهاست و تمامی این مراحل با همکاری گروههای تاریخ در سراسر کشور و نظرخواهی مستمر از آنها متناسب با امکانات صورت پذیرفته است. این تجربه با گشادهدستی تمام میتواند در اختیار همکاران عزیز در رشته باستانشناسی قرار گیرد، همانگونه که امکان در اختیار نهادن دیگر تجربههای کارگروه نیز فراهم است. همکاری عرضی دو مجموعه تاریخ و باستانشناسی (به عنوان دو مجموعه همعرض هم) میتواند به روشنی پیوندهای طولی این دو دانش (مدد رساندن باستانشناسی به فهم بهتر تاریخ و مدد رساندن تاریخ به فهم بهتر باستانشناسی) را نشان دهد.
ـــــــــــــــ
در جمعبندی نشست سوم روز دوم همایش هم که مدیریت آن با بنده بود، افزون بر جمعبندی علمی سه مقاله ارائه شده، دو نکته زیر نیز که میتواند در ادامه ملاحظات ششگانه پیشگفته مد نظر قرار گیرد، مطرح شد:
هفت. ضرورت تدوین یک اثر برای ضبط و ثبت واژگان تاریخی و باستانشناسی ـ در تلفظ نامهای باستانی و تاریخی گاه خطاهایی به چشم میخورد که برای حل آن باید چارهاندیشی کرد. یکی از مناسبترین راهحلها نگارش یک یا چند پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد برای تدوین یک کتاب راهنما Hanbook برای ضبط درست این واژگان است.
هشت. ضرورت تدوین تاریخ شفاهی باستان شناسی ـ ضمن تسلیت رحلت آقای دکتر حمید خطیب شهیدی استاد پیشکسوت باستانشناسی و صاحبنظر تمدن اورارتو که در روز نخست این همایش یعنی شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ از دنیا رفتند، بسیار ضروری است که طرح تدوین تاریخ شفاهی باستانشناسی ایران و مصاحبه با پیشکسوتان ایرانی و خارجی که هنوز در قید حیاتند در دستور کار انجمن علمی و یا گروههای باستانشناسی قرار گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید