مقالهی منتشر شده در فصلنامهی علمی پژوهشی مطالعات تاریخ اسلام، سال یازدهم، شمارهی ۴۰، بهار ۱۳۹۸
چکیده:
چگونگي كنشگري انسان در كنار قانونهای فراگير تاريخي از جمله موضوعاتي اسـت كه ذهن نظريهپردازان تاريخ را به خود مشغول داشته است.با توجه به مكتبهاي گوناگون كلامـی و مذهبهاي مختلف فقهي در جهان اسلام، اين موضوع شايسته بررسـي اسـت كـه مورخان مسـلمان باورمند به سنّتهاي الهي كه اغلب به يكي از اين مكتبها و مذهبهـا گـرايش و يـا انتسـاب دارنـد ديدگاه خود درباره مسئله جبر و اختيار را چگونه با تحليـل و تبيـين رويـدادهاي تـاريخي پيونـد زده و كارگرداني خداوند در تاريخ را چگونه با بازيگري انسان همـراه سـاختهانـد.ايـن نوشـتار مـیكوشـد ديدگاه ابوالعباس تقيالدين مقريزي)۸۴۵ق.(مورخ پرآوازة شافعی مذهب و اشعري مسـلك عصـر مماليك را در اين زمينه با روشي وصفی تحليلي و از طريق اسـتخراج دادههـای مـرتبط در آثـارش و سنجش آنها با رويكرد كلامی وي مورد بررسي قرار دهد.يافتههاي اين پژوهش حكايتگر آن اسـت كه مقريزي، بهرغم تمايلات جبرگرايانه و اعتقاد به نظريه كسـب اشـعري در تـاريخنگـاري خـود بـه متون دينی متمايل به اختيار و آزادي انسان و نقش فعال او در رويدادهای تاريخی استناد نموده اسـت.
و مهمتر آنكه در تاريخنگاري با روشي تاريخي و نه كلامي به حوادث پرداخته است.
دریافت متن کامل: