منتشر شده در دومین شماره از فصلنامهی پژوهشی دانشگاه امام صادق علیهالسلام – سال ۱۳۷۴
مقدمه:
صرف نظر از برخورد تند پارهای از منتقدان و نویسندگان مسلمان با پدیدهٔ شرق شناسی و متهم ساختن شرق شناسان به تعقیب اهدافی سوءبرداشتهای نادرست از متون اسلامی و ارائه تحلیلهایی ناصواب از جنبههای مختلف تاریخ، فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی این اعتقاد تقریباً مورد پذیرش همگان است که شیعه در مطالعات و بررسیهای شرقشناسی، بسیار مورد غفلت و بیتوجهی قرار گرفته و تصویری نادرست از آن ارائه شده است. به نظر میرسد این جملهٔ ادوارد براون (متوفی ۱۹۲۶ م) همچنان به قوت خود باقی است که « هنوز در هیچ یک از زبانهای اروپایی، تألیفی مشروح، کافی و قابل وثوق درباره شیعه در دست نداریم»۳ تکیهٔ اصلی مستشرقان بر منابع اهل سنت ، شناخته نشدن شیعه به عنوان یک جریان نیرومند دینی، سیاسی و فرهنگی ، (طباطبایی، ۱۳۶۷ ، صص ۳-۴) غرض ورزیهای برخی از مترجمان سنی مذهب آثار مستشرقان (حکیمی، بی تا، ص ۲۱۶) ضعف دستگاه تبلیغی شیعه (حکیمی ، بیتا، صص ۲۳۵-۲۵۰) و پیچیدگی و ابهام تاریخ سه قرن نخست شیعه (وات، ۱۳۵۴، ص ۵۲۷) از یک سو منجر به پایین بودن تعداد تألیفات مربوط به شیعه شده و از سوی دیگر از درجهٔ اعتبار مطالعات و بررسیهای انجام شده کاسته است (حیدر ، ۱۹۷۱، ج ۳،ص ۳۷۱؛ آدامز، ۱۳۵۴، ص ۳۸۸). گرچه در دهههای اخیر تعداد تألیفات دربارهٔ شیعه رو به افزایش نهاده، معلوم نیست این افزایش آیا دارای اعتبار تحقیقاتی نیز بوده یا نه و داوری در این زمینه نیازمند بررسی و تأملی بیشتر است.
دریافت متن کامل به صورت پی دی اف:
نقد نظریهای در پیدایش تشیع