چکیده:
«اعتدال» واژهای نوپدید در فرهنگ سیاسی ما نیست، ولی از جمله واژگانی است که بهتازگی کاربرد فراوان یافته و وارد نظام سیاستگذاری و برنامهریزی کشور شده است. اینگونه واژگان اگر بهدرستی تبیین نشود و وفاق نسبی دربارۀ مفهوم آنها پدید نیاید، دشواریهایی را پدید خواهد آورد. «اعتدال» بهعنوان یک ارزش دینی و مبتنی بر یک بنیاد معرفتی متفاوت با مبنای مشهور ارسطویی آن، در متون دینی ما بسیار مورد توجه بوده و همسان و همپای دیگر باورها و ارزشهای دینی به شکلهای گوناگون در لایهها و ابعاد مختلف تمدن اسلامی تجلی یافته است. برای سنجش فرضیۀ «اعتدال؛ بهمثابۀ یکی از ویژگیهای تمدن اسلامی» باید مطالعات گستردهای سامان پذیرد. این نوشتار بهعنوان گام نخست در این زمینه و با هدف ارائه الگویی برای پژوهشهای مشابه، کاربردهای واژۀ «الاقتصاد» به معنای «اعتدال» را در متون روایی، فقهی، اخلاقی، ادبی، حکومتی و تاریخی و نیز دانش بلاغت بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که «اعتدال» افزون بر خاستگاه دینی در عینیت جامعۀ اسلامی نیز رواج داشته و تمدن اسلامی در جنبههای مختلف از آن تأثیر پذیرفته است. اگر این یافته با یافتههای دیگر بررسیهای تکمیلی سازگار باشد، میتوان با اطمینان بیشتری از اعتدالورزی بهعنوان یکی از ویژگیهای تمدن اسلامی یاد کرد.
مقالهی منتشر شده در فصنامهی علمی-پژوهشی نقدونظر؛شمارهی۳؛پاییز ۱۳۹۳
دریافت متن کامل به صورت پیدیاف: